محل تبلیغات شما

شنيدستم که با نعش برادر *** چنين مي گفت آن مظلومه خواهر

که اي پشت و پناه و يار زينب *** تو بودي مونس و غمخوار زينب

به هرمنزل مرا وقت سواري *** زراه مهر مي کردي توياري

ز جا برخيز و بنگر حال زارم *** به روي ناقه عريان سوارم

تو آخر زينت عرش خدائي *** ميان خاک و خون عريان چرائي؟

گفتم به فلک گشته مهموم حسن

گفتگوي جغد بابلبل

درد دل زينب کبري(عليها السلام) با شهر مدينه

*** ,عريان ,برادر ,زينب ,سوارمتو ,آخر ,روي ناقه ,به روي ,ناقه عريان ,عريان سوارمتو ,آخر زينت

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

شور و نشاط وبلاگ گروه عربی شهرستان بندرگز